حجیر بن جندب بن حجير
حجیر بن جندب بن حجير جوان برومند، نستوه و دلیر همراه پدرش از کوفه ی تزویر و دروغ و پیمان شکنی گسست و مشتاقانه، منزل به منزل راه سپرد تا در سه شنبه پانزدهم ذی الحجه در منزلگاه حاجر به مقصود و مراد خود رسید و کاروان حسینی را ادراک و با آن به کربلا آمد.
حجیر نام خود را از جدش یافته بود. او مثل جد و پدرش شجاع و رزمنده بود. محبت اهل بیت در سینه داشت و خشم و نفرت نسبت به ظلم و ظالمان و حاکمیت بنی امیه.
قاری قرآن بود و حافظ روایات. صبور در مشکلات و باوقار و با ادب و دوستدار شعر بود و خود صاحب ذوق.
۲۴ یا ۲۵ سال سن داشت اما چون پیران، تجربه اندوخته بود.
حجیر بن جندب بن حجير کندی خولانی در فاصله ۱۵ ذی الحجه تا ۱۰ محرم یعنی حدود ۲۵ روز همراهی و هم نفسی با یاران اباعبدالله، هر روز شیفته تر و شوریده تر، به دفاع از اسلام و مکتب اهل بیت می اندیشید.
سرانجام لحظه های موعود فرا رسید. روز عاشورا دو سپاه در دو سو آماده شدند. سپاه انبوه عمرسعد بود و سپاه اندک اباعبدالله الحسین (ع).
عمر سعد تیراندازان را پیش تر خواند و ناگهان ابری از تیر بر میدان کربلا سایه افکند و ساعتی بعد ۵۲ تن از بهترین یاران و اصحاب اباعبدالله به شهادت رسیدند.
حجیر در کنار پدرش شهید پاک باز این صحنه بود.
بدون دیدگاه