ارتباط

شهید سید حمیدرضا رضازاده نوه دختری آیت الله سید نور الدین حسینی الهاشمی شیرازی میباشد.

در این بخش جزئیات مختصر و کامل درباره زندگی و مسیر این مجتهد گرانقدر را برای عزیزان نشر داده ایم

آیت الله سید نورالدین حسینی الهاشمی شیرازی

زندگینامه آیت الله حسینی الهاشمی

سید نورالدین حسینی شیرازی متولد ۱۲۷۴ خورشیدی در شهر شیراز میباشد. نسبت اش به سید مرتضی علم‌الهدی می‌رسد. او از مراجع بزرگ تقلید در زمان خود بود. وی پدر سید منیرالدین حسینی الهاشمی بنیانگذار فرهنگستان علوم اسلامی قم می‌باشد.

از سلاله پاکان

پدر سید نورالدین حسینی، آیت‌الله سید ابوطالب حسینی شیرازی مؤلف کتاب اسرارالعقائد است و سید هاشم بحرانی صاحب تفسیرالبرهان از نیاکان وی است و آرامگاهش در بحرین زیارتگاه و مورد عنایت مردم می‌باشد. همچنین نسب شریف وی به سید مرتضی علم الهدی برادر سید رضی می‌رسد. این سلسله از طریق ابراهیم بن موسی الکاظم -علیه‌السّلام -به ائمه معصوم -علیه‌السّلام- وصل می‌شود. سید نورالدین دو پسر و یک دختر داشت.

فقیهی جامع الشرایط

سید نورالدین دروس مقدماتی را در حوزه علمیه شیراز به اتمام رساند و برای تکمیل تحصیل به عتبات عراق مهاجرت کرد و مشغول تحصیل نزد اساتید بزرگ شد. وی از شانزده نفر اجازه اجتهاد گرفت.
سید نورالدین درباره اجتهاد خود می‌گوید:
«اول من بلغ الاجتهاد ولم یبلغ الحلم انا و فخرالمحققین،» اولین کسانی که قبل از بلوغ به اجتهاد نائل شدند، من و فخرالمحققین بودیم.
نام برخی از علمایی که وی از آنها اجازه اجتهاد گرفت، چنین است:
۱. علی ابیوردی ۲. سید علی کازرونی ۳. آقا ضیاءالدین عراقی ۴. میرزا ابراهیم محلاتی ۵. شیخ محمدرضا ثامنی اساتید

آثار و تالیفات

تالیفات و آثار سید نورالدین شانزده عنوان تالیف دارد که فهرست تعدادی از آنها چنین است:
۱. اسلام و جهان امروز : مجموعه مقالات اوست که در روزنامه‌ها چاپ شده است.
۲. ترکیب الاجسام : درباره علم شیمی است و به اثبات صانع پرداخته است. این کتاب به انگلیسی هم ترجمه شده است.
۳. دیوان اشعار : به گفته فرزندش دیوان اشعارش را دفن کرد، ولی تعدادی از اشعار آن به خط ایشان به یادگار مانده است که نمونه آن چنین است:
مشنو از نی! نی نوای بینواست• • • بشنو از دل! دل حریم کبریااست
نی بسوزد خاک و خاکستر شود• • • دل بسوزد خانه ی داور شود
سید اشعاری هم در نقد احمد کسروی سرود که در اختیار فرزندش است.
۴. شکست کسروی
مجموعه مناظرات سید نورالدین با احمد کسروی است.
۵. حقوق سیاسی اسلام
۶. تحفه الاحیاء فی لیله الغراء
۷. اساس الاصول
۸. بنیان الاصول
۹. اصول الفقه
۱۰. احکام الانام فی شرح شرایع الاسلام
۱۱. رقائق الحقایق
۱۲. کتاب الحساب

مبانی فکری و رفتار عملی

← روش تفسیری

سید نورالدین درس تفسیر قرآن را در حوزه علمیه شیراز برگزار می‌کرد و در تفسیر قرآن مهارت داشت. وی حافظ قرآن نیز بود. تسلط به ملل و نحل موجب شده بود بهتر بتواند قرآن را تفسیر کند. وی در تفسیر قرآن گرایش فلسفی داشت و درعین حال از تفسیر به رای پرهیز می‌کرد و به درک عمیق قرآن اهمیت می‌داد. سبک او در تفسیر ادبی ، فلسفی و تاریخی بود.

← خطبه و خطابه ها

وی خطیبی برجسته بود و خطبه هایش انبوه مخاطبان را تحت تاثیر قرار می‌داد. او برای برگزاری نماز عید پیشاپیش جمعیت و با پای برهنه از خانه تا وادی السلام راهپیمایی می‌کرد.

← طلبه پروری

به طلبه پروری و کشف استعدادها اهمیت فراوان می‌داد و با برنامه ریزی اقتصادی و علمی و تشویقهای لازم، روحیه طلبگی و استواری و قناعت را به شاگردان یاد می‌داد. به پوشیدن لباس مقدس روحانیت توسط طلبه‌ها اهتمام خاصی داشت و معتقد بود طلاب باید از علوم روز هم آگاه باشند.

← نبوغ و تلاش

به گفته خودش قبل از بلوغ به اجتهاد رسیده بود و این نشانه هوش و نبوغ اوست، البته استعداد و نبوغ شرط لازم است نه شرط کافی و اگر کسی اهل تلاش مستمر نباشد و با آثار علمی بزرگان مرتبط نباشد نمی‌تواند بر کرسی اجتهاد تکیه بزند.
سید هم از فضیلت ذاتی و اکتسابی برخوردار بود و هم از محضر اساتید تا رسیدن به مرتبه عالی استفاده کرد.

مبانی فقه

به زودی..

مقابله با دین زدایی

به زودی..

مقابله با دین زدایی

به زودی..

حکومت ملی و استبداد

آیت الله شیرازی درباره ماهیت و ویژگیهای حکومت استبدادی به تفصیل سخن می‌گوید و این ویژگیها را بیان می‌کند و بر آن است که قرآن مجید چنین حکومتی را با این ویژگیها حکومت جبابره خوانده است که همه انبیاء با آن به مبارزه برخاسته‌اند. ازجمله علائم حکومت استبدادی، نبودن رشد ملی و تقوای سیاسی، عدم ظهور شرافت اجتماعی و نبود مساوات و برابری است. وی معتقد است «حکومت مشروطه که محدود است و فعلا تشکیلات ایران بر اوست و فقهاء آن را برای ایران پذیرفته‌اند، این ویژگیها را دارد.» به باور وی اگر به قانون اساسی درست عمل شود، ویژگیهای دولت استبدادی در وی نیست. آیت‌الله شیرازی هر چند حکومت جمهوری را بر مشروطه ترجیح می‌داد قائل به این بود که هنوز مردم ایران آمادگی پذیرش آن را ندارند. وی در آن مقطع مشروطه را بر جمهوری ترجیح می‌دهد و معتقد است:
«دین اسلام و مذهب شیعه مناسب با حکومت دموکراسی حقیقی است.» و تاکید می‌کند:
«شیعه نمی‌گوید: باید حتما فقیه تکفل سلطنت و نخست وزیری کند، می‌گوید: «شاهی» و «نخست وزیری» و حکومت باید طبق دین باشد و حکمش از فقیه اخذ شود و به عهده همه مسلمانان است به نحو واجب کفائی.»

حزب سیاسی

به زودی..

پیدایش حزب برادران

مهم‌ترین حرکت سیاسی سید نورالدین در شیراز تاسیس حزب برادران بود. این حرکت اقدامی مذهبی – سیاسی با هدف ایجاد خط دفاعی دینی در برابر توده ایها و ملیون بود. طرح اولیه این حزب در سال ۱۳۱۳ش ریخته شد و کار توسعه آن به صورت محرمانه در زمان رضاشاه انجام گرفت و بیشتر جلساتش هم محرمانه برگزار می‌شد. افرادی که وارد حزب برادران می‌شدند، با سوگند «والله من در حفظ استقلال ایران در ظل لوای مذهب جعفری با شما همراهم» شروع به فعالیت می‌کردند. حزب برادران پس از سال ۱۳۲۰ش فعالیت خود را به طور جدی شروع و در سال ۱۳۲۴ش کار رسمی اش را آغاز کرد.

مرامنامه حزب

اصل اول اصول مرامنامه حزب: حفظ وحدت ملی ایران و توسعه مذهب جعفری.
اصل دوم: اجرای قانون اساسی بالاخص با نظارت علمای طراز اول.
اصل سوم: تحول فکری در شئون اجتماعی و مبارزه با خرافات.
اصل چهارم: الغای امتیازات جاهلانه و اثبات امتیازات موافق با عقل .
اصل پنجم: تشدید مبانی روحانیت و ضابطه مند نمودن آن.
اصل ششم: تعلیم عمومی نظام و تقویت نیروی دفاع و مبارزه با هرج و مرج.
اصل هفتم: به کار انداختن منابع ثروت کشور.
اصل هشتم: تعمیم فرهنگ به وسیله تعلیمات عمومی آموزش و پرورش .
اصل نهم: حفظ مرکزیت ایران با رعایت برخورداری همه قطعات مملکت.
اصل دهم: ایجاد بهداشت عمومی، تامین مسکن و تسهیل امر ازدواج .
اصل یازدهم: تحکیم روابط حسنه بین ملل و دول اسلامی.
اصل دوازدهم: مبارزه با استبداد در جمیع شئون.

تشکیلات حزب برادران

حزب برادران پس از سال ۱۳۲۰ به‌طور جدی فعال و به سال ۱۳۲۴ فعالیت خود را آشکار کرد. آیت‌الله شیرازی با استفاده از تشکل‌های فرعی و هیئت‌های مذهبی که شمار آنها بالغ بر سیزده هیئت به نام‌های هیئت فدائیان ابوالفضل (سیدمحمد رضازاده)، هیئت زهرا(ع) (حسین ولدان)، هیئت فدائیان محمدی (محمد ماکولائی)، هیئت فدائیان امیرالمؤمنین (کربلائی یحیی تحصیلدار)، هیئت فدائیان بنی‌هاشم (جمال خراز)، هیئت فدائیان احمدبن‌موسی (جعفر مس‌فروش)، هیئت جان‌نثاران ابوالفضل (پرهیزگار)، هیئت فدائیان پنج تن آل‌عبا (ابوالقاسم رن‌رز)، هیئت فدائیان شعبات فرهنگی (اصغر عرب)، هیئت فدائیان علی‌بن‌موسی (سیدجواد معلم)، هیئت فدائیان سجادیان (سیدعلی‌اکبر سادات)، هیئت فدائیان منتظران مهدی (حسین کفش‌دوز)، هیئت فدائیان حسن‌بن‌علی (سید محمدجعفر غربال‌باف)، می‌شد، توانست حزب برادران را گسترش دهد.

پیوند با توده مردم

یه زودی..

فعالیت های سیاسی

در واقع وی دموکراسی (به عنوان یک پدیده غربی) را با اسلام در ارتباط نمی‌دید. آیت‌الله شیرازی در آغاز از نقش اسلام RTLدر تمدن جهانی سخن می‌گوید و اینکه پس از طلوع خورشید اسلام خواسته یا ناخواسته، تاریکی از جهان رخت بربست و اسلام، نقش مهمی در میان مؤمنان و هم غیر مؤمنان ایفا کرد. «هر روشنایی که در هر کجا دیده شود، از اسلام است و هر تاریکی که در هر کجا موجود است، از کوتاهی در پیروی از آن است.» در اصل، اروپا هم در پرتو نور اسلام درخشش خود را آغاز کرده است. آنگاه یادآور می‌شود: در سنجش وضع اسلام و دموکراسی، ملاک قوانین و شریعت است نه رفتار مسلمانان. نکته مهم تر اینکه بحث ما در اینجا منهای حکومت معصومان، اعم از پیغمبر و امام است. بحث ما در سازش دیانت اسلام و مذهب جعفری با حکومت دموکراسی پس از پیغمبر -علیه‌السّلام -و زمانی که معصوم مقتدر حاضر نباشد، است.

نقش جوانان در حزب

به زودی ..

مبارزه با استعمار فرقه وهابیت

در پی کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ سازمان سیاسی بهائیت که تحت نفوذ آمریکا قرار داشت، با زمینه سازی آمریکایی‌ها برنامه علنی شدن خود را در ایران آغاز کرد و این حرکت تا آغاز سال ۱۳۳۴ بی وقفه ادامه یافت.
سید نورالدین که مقابله با این توطئه را وظیفه دینی خود می‌دانست، همان روزی که شاه به شیراز سفر می‌کند (چهارم خرداد ۱۳۳۴) به پیروان فداکار خود دستور تخریب اصلی‌ترین مرکز بهائیت را داد و خود بر انجام آن نظارت کرد. در پی این رویداد شاه سفر خود را ناتمام گذاشت و به تهران برگشت و به استاندار نظامی فارس دستور تجدید بنای اماکن بهائیان را داد و این توطئه با سرپرستی وی آغاز شد.
آیت الله شیرازی دوبار به استاندار هشدار داد و بار سوم استاندار در جواب گفت: «فرمان است که بازسازی شود! و من مامورم! »
سید هم دستور داد شهر شیراز را تعطیل کنند و مردم برای ویران کردن مجدد اماکن بهائیان به پاخیزند. خودش هم مستقیما در مراسم تخریب حضور یافت و برای تقویت روحیه مردم و جلوگیری از تعرض نیروهای نظامی و انتظامی به مردم در وسط خیابان مقابل مراکز فرقه بهائیت روی صندلی نشست و به این اقدام مقدس نظارت کرد. آن روز در شهر شیراز غوغا به پا شد و اکثر قریب به اتفاق مردم به خصوص فعالان هیئتهای مذهبی و اعضای حزب برادران در حوادث این روز فداکارانه شرکت کردند. در نتیجه درگیری‌ها چند نفر از مردم زخمی شدند و در شیراز حکومت نظامی اعلام شد. بعد از این اقدام بزرگ که به پیروزی مردم و محو آثار بهائیت در شیراز انجامید، سید نورالدین به تهران رفت و پی گیر امور شد. او با محمد رضاشاه ملاقات و وی را تحقیر کرد و خواستار تعویض استاندار و فرماندار شیراز شد و کار را تا آنجا پیش برد که دولت مجبور به عزل آنان شد و سید پیروزمندانه به شیراز برگشت.

ستیز با کسروی

احمد کسروی ( کسروی در سال ۱۲۶۹ در حکم آباد تبریز به دنیا آمد. تحصیلات حوزوی را در زادگاه خود فراگرفت و ملبس به لباس روحانیت شد. پس از آن وارد مدرسه آمریکایی در تبریز شد و بعد از آن در همان مدرسه به تدریس پرداخت…. بعد از مدتی لباس روحانیت را کنار گذاشت و در عدلیه مشغول به کار شد. آنگاه به وکالت پرداخت. کسروی در جهت نیل به مدینه فاضله خود در مراسم اول دی به سوزاندن آثار و ادبیات کلاسیک ایران دست زد و بعضی از کتابهای دعا از جمله مفاتیح الجنان را سوزاند. همچنین با استفاده از شبهاتی که نویسندگان اهل سنت مطرح کرده بودند، به انتقاد از مذهب شیعه پرداخت و طریقت جدیدی به نام پاک دینی بنیاد گذاشت وی سرانجام به وسیله شهید نواب صفوی و یارانش به هلاکت رسید.)

آیت الله شیرازی در پاسخ به کسروی چنین می‌گوید:
«حکومت مشروطه با حقی که علما برای حکومت خویش قائلند، منافات ندارد؟ زیرا این دو حق در طول یکدیگرند نه در عرض هم. به همین دلیل است که علما، خود مشروطه را پدید آوردند و به این ترتیب مسئولیت آن را تضمین کردند: «علما در مذهب شیعه ، حق حکومت داشته و دارند و خودشان موجد حکومت مشروطه ایران هستند و حافظ آن و طرفدار دولت مرکزی ایران تا حد جان نثاری می‌باشند.»
او تاکید می‌کرد:
«این طرز از حکومت، مولود حکومت فقهای شیعه و موجود به ایجاد آنهاست و به هیچ وجه به رغم مدعیانی که بخواهند فتنه (میان دولت و ملت) کنند از هم جدایی نخواهند داشت.»
سید نورالدین اشاره می‌کند که عقاید سیاسی شیعه به گونه‌ای است که قابل تبدل و تطور است و با شرایط مختلف می‌تواند سازگار باشد، به طوری که «طرز حکومت امام و فقیه و عدول مؤمنین در هر زمان طبق قواعد، قابل تبدل و تطور است و از همین جهت با هر دوره طوری می‌تواند ادامه حیات سیاسی و اجتماعی خود را بدهد و کهنه شدنی نیست.» در واقع تشیع در طول تاریخ خود با شکل‌های مختلفی از حکومت کنار آمده که مشروطه نیز یکی از آنهاست.
نکته‌ای که کسروی بر آن تاکید می‌کند، بحث ولایت فقیه است و اینکه فقها می‌خواهند قدرت سیاسی جامعه را در اختیار بگیرند. در مقابل سید نورالدین مجتهد از نسلی است که هنوز اندیشه به قدرت رسیدن فقها را در سر ندارد و تنها از دیدگاه نظارت و دخالت در احکام و قوانین سخن می‌گوید.
آیت الله شیرازی اساس تشکیل یک ملت را وحدت ملی آنان می‌داند و این وحدت را درباره ایران بدون توجه به وحدت دینی ناممکن و از هم گسیخته می‌شمارد.
او در پاسخ کسروی درباره زکات و خمس (اگر حکومت ادعایی فقها، تنها از روی فقاهت است چرا پس خمس و زکات می‌گیرند.) ضمن شرح زکات و آیات مربوط به آن می‌گوید زکات حکمی قطعی است و جای تردید در آن نیست.

رحلت یا شهادت

در سال ۱۳۳۵ش سید نورالدین به طور مرموزی رحلت کرد و در آرامگاه نور در خیابان احمدی شیراز به خاک سپرده شد. شواهدی هست که وی توسط عمال حکومت مسموم شد. نقل شده است که یک روز سید نورالدین سیگاری آتش زد و نیمی از آن را استفاده نکرده بود که حالت سکته به ایشان دست داد و دکتر بعد از معاینه تشخیص داد که به وسیله سم سیانور مسموم شده است.
دلایل مسمومیت ایشان را می‌توان در چند مورد زیر تصور کرد:
۱. در شب حادثه خط تلفن منزل سید نورالدین قطع و باعث شد دکترهای مورد اطمینان دیر متوجه شوند و رساندن ایشان تا بیمارستان هم زمان زیادی برد.
۲. حسین طیران سرپرست امور داخلی دفتر سیدنورالدین که شخص مورد وثوق ایشان بود، شش ماه قبل به همان وضع مسموم شده بود.
۳. روز و شب قبل از درگذشت، چند چهره مشکوک از سوی حکومت با تمهید مقدمات و گرفتن وقت قبلی و به حالت نیمه رسمی با آن بزرگوار ملاقات کرده بودند. می‌گویند که یکی از آنها که ارتشی بود، بعدها به سبب عذاب وجدان دیوانه و راهی تیمارستان شد.
۴. پزشکان اعلام کردند که برای دادن گزارش دقیق از علت مرگ، باید کالبد شکافی شود، ولی با تشریح موافقت نشد و جنازه را به خاک سپردند. حتی پزشکان می‌گفتند روی ناخنهای سید سیاه شده است که نشانه مسمویت ایشان بود.