مرحوم حاج سیدمحمد رضازاده

با نام خدا

گونی شکر کرایه ای!!

آقای حاج صادق جسمانی، از افراد قدیمی هیئت متحده فداییان اباالفضل (ع) که اکنون عضو هیئت امام حسن مجتبی (ع) می باشند، در حاشیه مراسم زیارت عاشورای ایام اربعین سال ۱۳۹۵ ه.خ (۱۴۳۸ ه.ق) در بیت العباس خاطره ای از مرحوم حاج سید محمد رضازاده رحمت الله علیه را اینگونه نقل میکردند: حاج رضازاده اهتمام ویژه ای به برگزاری مراسم جشن ها و سوگواری های ائمه هدی علیهم السلام داشت. منتظر فراهم شدن همه امکانات یا بودجه کافی هم نمی ماند.از روی ارادت به اهل بیت ع وبا توکل به خدا دست بکار می شد، خداوند هم او را کمک می کرد.

یک سال به اتفاق ایشان و گروهی از دوستان هیئتی مشرف به عتبات عالیات بودیم. سفری که حدود ۵۰ روز طول کشید. روزهای اقامت ما در کربلا مصادف با ماه مبارک رمضان و میلاد امام مجتبی ع بود ، حاج رضازاده دوستان را جمع کرد و از آنها خواست بخاطر این میلاد مبارک در صحن امام حسین (ع) جشن بگیریم. مسئولین حرم ابتدا با چراغانی و برگزاری مجلس مخالفت کردند. او که با متولیان حرم حضرت اباالفضل ع طرح دوستی ریخته بود ، آنان را واسطه قرار داد و رضایت خادمان حرم حسینی را جلب نمود. در قسمتی از صحن کنار تربت میرزای دوم آیه الله میرزا محمد تقی شیرازی چراغانی کردیم و مجلس با شکوهی برپا نمودیم. بخاطر دارم خطیبی که حاج رضازاده دعوت کرده بود، ضمن سخنرانی هم فارسی هم ترکی و هم عربی صحبت میکرد. چند پاتیل بزرگ هم برای درست کردن شربت از خادمان حرم قرض گرفتیم. هم سفری ها هرچه شیرینی و پسته از ایران با خود همراه داشتند برای جشن آوردند. همراهان ما در آن سفر غالبا بخاطر گرمی هوای عراق با خود آبلیمو از ایران آورده بودند.آبلیموها را جمع کردیم و تصمیم گرفتیم با شربت آبلیمو از مردم پذیرایی کنیم. اما شکر گران بود و پول کافی برای تهیه شکر نداشتیم.

مغازه ای نزدیک حرم قند و شکر می فروخت و تعداد زیادی گونی قند و شکر را در مغازه کنار هم چیده بود. حاجی مرا صدا کرد ، گفت نزد صاحب مغازه برو ، از او بخواه تعدادی گونی شکر بما کرایه بدهد ، به این شرط که پس از مراسم گونی های شکر را برگردانیم و کرایه آنها را هم پرداخت کن. از این حرف خنده ام گرفت ، پرسیدم حاجی تا حالا کجا شنیده ای گونی شکر کرایه بدهند!؟ حاج رضازاده در عین اینکه بزرگتر ما بود لیکن با ما صمیمی بود و با دوستان شوخی می کرد. او با لحنی مزاح گونه گفت: این فضولی ها به تو نیامده ، تو عقلت به این چیز ها نمی رسه، برو کاری که گفتم را انجام بده.

ناچار سراغ مغازه دار رفتم و خواهش کردم تعدادی گونی شکر بما کرایه بدهد، و عجیب اینکه او هم پذیرفت. کرایه آنها را پرداخت کردم و گونی های شکر را به صحن آقا اباعبدالله (ع) آوردیم. حاج رضازاده گفت گونی های شکر را طوری روی هم بچینید که در معرض دید زائرین و شرکت کنندگان در جشن باشد و همه احساس کنند برنامه سنگینی داریم. با یکی دو گونی شکر و قالب های یخی که خریده بودیم شربت آبلیمو درست کردیم. شربت آبلیمو آنهم در هوای گرم کربلا خیلی می چسبید. هم زوار ایرانی و هم عراقی های زیادی آمدند و در جشن شرکت کردند. ما هم با شربت آبلیمو از آنان پذیرایی میکردیم.

زوار شیرازی و ایرانی از اینکه شیرازی ها در صحن حضرت امام حسین (ع) جشن با شکوهی برگزار کرده اند احساس شادی و غرور می کردند و بعضی دوست داشتند در تامین هزینه های مراسم همراهی کنند.اما حاج رضازاده خود را از تنگ و تا نمی انداخت ، جوری رفتار میکرد که انگار همه گونی های شکر بانی دارد. در پاسخ کسانی که ابراز تمایل میکردند در مخارج جشن شرکت کنند ، با منت قبول میکرد که چند گونی شکر یا مقداری آبلیمو از طرف آنها خریداری و بمصرف برسانیم.

بالاخره آن شب برای تمامی گونی های شکر بانی پیدا شد و بعد از مراسم بجای برگرداندن شکر ها ، بهای آنرا به صاحب مغازه پرداخت کردیم. مغازه دار هم از اینکه این همه شکر فروخته بود خوشحال بود ، فقط درخواست کرد گونی های خالی را که مورد استفاده اش بود برایش برگردانیم. آن سال جشن دلچسبی در صحن اربابمان حسین بن علی ع برای برادر بزرگش امام حسن مجتبی ع برگزار کردیم و خاطره ای دلنشین از توکل به خدا و عشق به اهل بیت (ع) را با خود سوغات آوردیم.

بدون دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *