کتاب انسان ۲۵۰ ساله فصل امام حسین (ع) : قسمت نهم ۹

بنابراین، هدف را مشخص می کند. امام حسین از مکه خارج شد. آن حضرت در بین راه در هر کدام از منازل، صحبتی با لحن های مختلف دارد. در منزلی به نام «بیضه»، در حالی که حربن یزید هم در کنار حضرت است؛ حضرت می رود، او هم در کنار حضرت میرود، به این منزل رسیدند و فرود آمدند، شاید قبل از اینکه استراحت کنند یا بعد از اندکی استراحت، حضرت ایستاد و خطاب به لشکر دشمن این گونه فرمود: «ایها الناس، أن رسول الله صلی الله علیه أنه قال: من رأى سلطان جائر مستحل للحرم الله ناکثا لعهد الله مخالفا لسنه رسول الله یعمل فی عباد الله بالإثم و العدوان لم یغیر بقول و لا فعل کان حقا على الله أن یدخله مدخله» یعنی اگر کسی ببیند حاکمی در جامعه بر سرکار است که ظلم می کند، حرام خدا را حلال می شمارد، حلال خدا را حرام می شمارد، حکم الهی را کنار می زند، عمل نمی کند و دیگران را به عمل وادار نمی کند، یعنی در میان مردم با گناه، با دشمنی و با ظلم عمل می کند – حاکم فاسد ظالم جائر که مصداق کاملش یزید بود – «لم یغیر بقول ولا فعل» و با زبان و عمل علیه او اقدام نکند، «کان حقا على الله أن یدخله مدخله » خدای متعال در قیامت این ساکت بی تفاوت بی عمل را هم به همان سرنوشتی دچار می کند که آن ظالم را دچار کرده است؛ یعنی با او در یک صف و در یک جناح قرار می گیرد. پیغمبر مشخص کرده بود که اگر نظام اسلامی منحرف شد باید چه کار کرد. امام حسین هم به همین فرمایش پیغمبر استناد می کنند پس تکلیف چه شد؟ تکلیف، «یغیر بقول ولا فعل» شد. اگر انسان در چنین شرایطی قرار گرفت . البته در زمانی که موقعیت مناسب باشد – واجب است در مقابل این عمل قیام و اقدام کند. به هر کجا می خواهد برسد؛ کشته شود، زنده بماند، به حسب ظاهر موفق شود یا نشود. هر مسلمانی در مقابل این وضعیت باید قیام و اقدام کند. این تکلیفی است که پیغمبر فرموده است.

بعد امام حسین فرمود: «و إنی أحق بهذا» من از همه مسلمانان شایسته ترم به اینکه این قیام و این اقدام را بکشم، چون من پسر پیغمبرم. اگر پیغمبر این تغییر یعنی همین اقدام را بر تک تک مسلمانان واجب کرده است، بدیهی است حسین بن علی پسر پیغمبر، وارث علم و حکمت پیغمبر، از دیگران واجب تر و مناسب تر است که اقدام کند. «و من به خاطر این است که اقدام کردم»: پس امام علت قیام خود را بیان می کند. در منزل «عذیب»، که چهار نفر به حضرت ملحق شدند، بیان دیگری از امام حسین علیه السلام هست. حضرت فرمود: «اما و الله إنی لأرجو أن یکون خیره ما أراد الله بنا، قتلنا أم ظفرنا » این هم نشانه اینکه گفتیم فرقی نمی کند، چه به پیروزی برسند، چه کشته بشوند تفاوتی نمی کند. تکلیف، تکلیف است باید انجام بگیرد. فرمود من امیدم این است که خدای متعال، آن چیزی که برای ما در نظر گرفته است، خیر ماست؛ چه کشته بشویم، چه به پیروزی برسیم، فرقی نمی کند؛ ما داریم تکلیفمان را انجام میدهیم.

 

بدون دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *